آناهید امین
من بدیدارت دقایق میشمارم من بیادت شعرهایی میسرایم من سرو جان را براهت میسپارم من كه از عشقت حكایت میسرایم من كلام عاشقانه در وجودت مینشانم آنسان براه تو فداكنم جان را
از رخت بربوم نقشت مینگارم
بوسهای چند از لبانت میربایم
پیراهن چاك سینهام میدرایم
نطفة عشق را به قلب میپرورانم
وحشت و یأسی از وجودم میرهانم
دهم مهرماه
آناهید امین
تا مردمان بدانند كه براه خدا دهم جانم
آناهید امین